بابا و دخترش

بابا و دختراش

Friday, January 31, 2003

دوچرخه سواري در کنار رودخانه


دوچرخه سواری دستجمعی يک ورزش و تفريح خيلی خيلی جالبه . برای همين هم بعد از دست و پا کردن يک دوچرخه برای خودم يک دوچرخه هم برای مامان نيلوفر خريديم و با خريدن و سوار کردن يک صندلی مخصوص برای نيلوفر (همونطوری که از شکل اش پيدا ست ) روی دوچرخه من ديگه هيچ مشکلی نمی موند جز ياد دادن دوچرخه سواری به مامان نيلوفر! که اون هم با ذوق و علاقه ای که از خودش نشون داد ظرف يک هفته ( در حقيقت 4 جلسه ) و با کمترين آسيب ديدگی ممکن(فقط يکبار معلق زدن توی سرازيری! و چند بار زمين خوردن خفيف) انجام شد. واقعا اگه شاگردی به موضوع علاقمند باشه خيلی زودتر از بقيه درس ها رو ياد می گيره( البته مهارت استاد هم مسئله مهميه که نبايد فراموش کرد !!)به هرحال از تعطيلات آخر هفته پيش گردش های خانوادگی ما با دوچرخه شروع شد ولی از اين هفته بود که رسما و شديدا آخر هفته به دوچرخه سواری گذشت . از دوچرخه سواری 5 ساعته در هوای بارونی روز در کنار رودخانه گرفته تا گشت و گزار شبانه و دوچرخه سواری در شب .بودن نگين عزيز و شوهرش در اين گشت و گزار ها موضوع رو خيلی جالب تر می کرد بخصوص جوک ها و داستانهايي که در اين راه نقل می شد و اتفاقاتی که پيش می آمد از جمله پيش قراول شدن بعضی ها ! و زمين خوردن و مثل فنر بلند شدن بعضی های ديگه !! و بلاخره ميانبر زدن از توی باغچه و گلهای پارک !!!برای من از همه جالب ترش اين بود که نيلوفر در حاليکه توی صندلی اش نشسته بود گاه و بيگاه برای من آواز می خوند و خستگی من رو از تنم در می آورد. واقعا خوبه که بابايي بتونه به همراه دخترش به دو چرخه سواری بره ها


| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

مثل اينکه اسناد محرمانه امريکا يي ها داره کم کم فاش می شه :"نلسون ماندلا رئيس جمهور سابق افريقای جنوبی بوش را رئيس جمهوری نژادپرست و کسی که خوب نمی تواند فکر کند توصيف کرد. عين جملات نلسون ماندلا اين است :
"One power with a president who has no foresight and cannot think properly, is now wanting to plunge the world into a holocaust," Mandela told the International Women's Forum.
تلويزين های استراليا توی اخبار ساعت های مختلف شون چندين بار اين جمله رو از زبان نلسون ماندلا تکرار کردند و فيلم اش رو نشون دادند


| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بلاخره اين وضع هوا کار دست مردم داد:



سيدنی [استراليا ]- يک قطار شهری که اندکی بیش از معمول سرعت داشت صبح امروز در حوالی سيدنی از خط خارج شد که تا کنون 9 کشته و 39 زخمی از اين حادثه گزارش شده . برخی کارشناسان گرمی بيش از حد هوا را که ديروز به 43 درجه رسيده بود را بی تاثير در اين حادثه نمی دانند




لندن [انگلستان ]- بارش شديد برف و باران منجر به مشکلات عديده ترافيکی - بسته شدن راه ها - متوقف شدن سرويس قطار ها و بسته شدن فرودگاهها شد. همچنين گزارش شده که يک دختر بچه دبستانی در اثر سقوط درخت به خاطر شدت برف جان خود را از دست داد

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Wednesday, January 29, 2003

به گزارش راديو پيک زوريخ: " چند هکر از عربستان موفق شدند وارد سيستم مخابراتی دانشگاه تگزاس شوند و از آن طريق مکالمات بين المللی خود را به خرج اين دانشگاه انجام دهند. مقامات FBI کشف کردند که دانشجويان اين دانشگاه به بحرين و قطر زنگ می زنند و قرآن می خوانند. تحقيقات بعدی نشان داد که آنها دانشجو نبوده اند وقرآن هم نمی خواندند بلکه عربی حرف می زدند.

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Friday, January 24, 2003


کلمات قصار از پرزيدنت جورج . دبليو . بوش

"The vast majority of our imports come from outside the country." .George W. Bush, Jr.

"If we don't succeed, we run the risk of failure." .George W. Bush, Jr.

"Republicans understand the importance of bondage between a mother and child." .Governor George W. Bush, Jr.

"Welcome to Mrs. Bush, and my fellow astronauts." .Governor George W. Bush,Jr.

"Mars is essentially in the same orbit Mars is somewhat the same distance from the Sun, which is very important. We have seen pictures where there are canals, we believe, and water. If there is water, that means there is oxygen. If oxygen, that means we can breathe." .Governor George W. Bush,Jr., 8/11/94

"The Holocaust was an obscene period in our nation's history. I mean in this century's history. But we all lived in this century. I didn't live inthis century." .Governor George W. Bush, Jr.,9/15/95

"I believe we are on an irreversible trend toward more freedom and democracy - but that could change." .Governor George W. Bush, Jr., 5/22/98

"One word sums up probably the responsibility of any Governor, and that one word is 'to be prepared'." .Governor George W. Bush, Jr., 12/6/93

"Verbosity leads to unclear, inarticulate things." .Governor George W. Bush, Jr., 11/30/96

"I have made good judgments in the past. I have made good judgments in the future." .Governor George W. Bush, Jr.

"The future will be better tomorrow." .Governor George W. Bush, Jr.

"We're going to have the best educated American people in the world." .Governor George W. Bush, Jr., 9/21/97

"People that are really very weird can get into sensitive positions and have a tremendous impact on history." .Governor George W. Bush, Jr.

"I stand by all the misstatements that I've made." .Governor George W. Bush,Jr. to Sam Donaldson, 8/17/93

"We have a ^rm commitment to NATO, we are a part of NATO. We have a ^rm commitment to Europe. We are a part of Europe.".Governor George W. Bush,Jr.

"Public speaking is very easy." .Governor George W. Bush, Jr.

"I am not part of the problem. I am a Republican" .Governor George W. Bush, Jr.

"A low voter turnout is an indication of fewer people going to the polls.".Governor George W. Bush, Jr

"When I have been asked who caused the riots and the killing in LA, my answer has been direct & simple: Who is to blame for the riots? The rioters are to blame. Who is to blame for the killings? The killers are to blame. .George W. Bush, Jr.

"Illegitimacy is something we should talk about in terms of not having it." .Governor George W. Bush, Jr., 5/20/96

"We are ready for any unforeseen event that may or may not occur." .Governor George W. Bush, Jr., 9/22/97

"For NASA, space is still a high priority." .Governor George W. Bush, Jr., 9/5/93

"Quite frankly, teachers are the only profession that teach our children." .Governor George W. Bush, Jr., 9/18/95

"The American people would not want to know of any misquotes that George Bush may or may not make." .Governor George W. Bush, Jr.

"We're all capable of mistakes, but I do not care to enlighten you on the mistakes we may or may not have made." .Governor George W. Bush, Jr.

"It isn't pollution that's harming the environment. It's the impurities in our air and water that are doing it.".Governor George W. Bush, Jr.

"[It's] time for the human race to enter the solar system." .Governor George W. Bush, Jr.

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

از امروز يک قسمت ويژه برای Pocket Pc به اين وبلاگ اضافه می شه . توی اين قسمت برنامه ها و نکات جالب برای اون معرفی مس شه:

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Pocket Pc Zone


نرم افزار شبيه ساز پرواز برای Pocket Pc!

ديکشنری فارسی <-> انگليسی برای Pocket Pc [نسخه آزمايشی ]

کوييز1 : مهمترين کليدی که در هر نرم افزار بايد اول از همه ياد گرفت چيست ؟
نکته 1 - برای خارج شدن از يک برنامه که کليد خروج ندارد می توانيد با احضار صفحه کليد مجازی آن و زدن دکمه ي
Ctrl + Q از آن برنامه خارج بشويد.
پاسخ کوييز 1: دکمه خروج از برنامه !


| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Thursday, January 23, 2003



امروز اولين کشتی تدارکاتی متعلق به ارتش استراليايي به نام HMAS KANIMBLA از سيدنی راهی خليج فارس شد. برخلاف جنگ افغانستان اينبار مردم استراليا با ابراز مخالفت شديد شاهد اعزام نيرو به منطقه بودند. بر طبق آخرين نظرسنجی های رسمی اعلام شده قبل از اين ,بيش از %60 مردم استراليا مخالف شرکت کشورشان در جنگی عليه عراق بودند. %33 درصد فقط در صورت همراهی با UNآنرا مجاز دانستند و فقط %3 اجازه حمله بدون شرط را به عراق دادند. برای همين اعزام اين کشتی با اوج مخالفت ها و اعتراضات مردم همراه بود و به قول
Dr Chesterfield-Evans مردم استراليا يک پيغام ساده را به جان هوارد رساندند" don't back US President George W Bush." [ به فارسی به هر دو صورت زير قابل ترجمه است "پشت سر جورج بوش قرار نگير " يا "سوار جورج بوش نشو"]
او گفت :"ما به پيروی از يکی از روسای جمهور قبلی امريکا وارد جنگ غيرقانونی و هولناک ويتنام شديم - که نبايد هرگز دوباره اتفاق بيفتد و اين نخواهد شد اگر جان هوارد ازتاريخ درس گرفته باشد"
Simon Crean رهبر حزب قدرتمند مخالف دولت نيز امروز در کانال 10 تلويزيون استراليا گفت :"او [جان هوارد] بایستی به حرف مردم استذاليا گوش کند نه جورج بوش"
Vote
بررسی نتايج نظرسنجی های منابع استراليايي و بی بی سی در اين مورد جالب است ( بی بی سی امروز طی يک روز سه بار عنوان خبر اول اش را عوض کرد :
1-آلمان و فرانسه، متحد عليه جنگ
2-بوش: 'گول نخوريم'
3-ترکيه، ميزبان اجلاس بررسی بحران عراق)



در همين زمينه :صاعقه مصنوعی، سلاح تازه آمريکا

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Wednesday, January 22, 2003

کانبرا در آتش


Bushfire يا آتش سوزی بوته زار ها و مزارع اطراف شهر های بزرگ در استراليا در يکی دوسال پيش تا حالا مشکل عمده ای برای استراليايي ها شده . سال پيش تا همان روز های آخر سال آتش نشانها در حال مهار آتش بودند که به دروازه های سيدنی رسيده بود. و امسال کانبرا پايتخت استراليا بطور غافلگيرانه ای مورد هجوم آتش قرار گرفت و آخر هفته گذشته 400 خانه در آتش سوختند و خاکستر شدند و 4 نفر هم جان خود را از دست دادند.حجم دود و شعله اين آتش سوزيها واقعا زياد است من يکی از آنها را از فاصله بسيار دور ديدم. از دور بسيار شبيه يک ابر بزرگ و عجيب بود که از زمين به آسمان کشيده شده و تا وقتی که با دوربين به آن نگاه نکرده بودم متوجه نشدم که اين دود ناشی از آتش سوزی است.همانجوری که از شکل زير هم پيدا است شعله و دود ناشی از آن حتی در عکس های ماهواره ای هم مشهود است.

در مورد دلايل بوجود آمدن چنين حريق های گسترده ای سخنان زيادی گفته شده ولی همه بيشتر خشکسالی و خشک شدن مراتع را دليل عمده می دانند . گرچه نبايد تاثير کسانی را که دست اندر کار ارسال حرارت از ويکتوريا به کانادا هستند را هم ناديده گرفت .

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Tuesday, January 21, 2003


Hewlett-Packard HP Jornada 545 Handheld - 16MB Memory [Comparison 2 ][Accessories][Software]
روز جمعه بلاخره يک PDA خريدم . همونيکه عکس اش رو اين بالا می بينيد يک Pocket Pc از HP و با سيستم عامل Windows CE کار می کنه. نزديک دوسالی بود که به دنبال همچين سيستمی می گشتم ولی يا خيلی گرون بودند يا اگه هم قيمت شون ارزون شده بود حالا ديگه خيلی قديمی بودند ولی اين Jornada 454 که صفحه قابل لمس(Touch screen) اش رنگیه و با پردازنده 133 MHz برای من خيلی بدرد بخوره. برای اونهايي که آشنايي کمتری با Pocket PC ها دارند بايد بگم که يک جور کامپيوتر جيبيه و رقيبی برای Laptop که می شه روش انواع و اقسام برنامه ها يي رو که مخصوص خودش يا مشابه هاش نوشتند نصب کرد از بازی های کامپيوتری مثل شطرنج جيبي گرفته تا برنامه های حرفه ای و تخصصي مثل موقعيت ياب جهانی (GPS) که البته نياز به اضافه کردن تجهيرات خاصی داره. اما کاربردش برای من خيلی زياده و هر روز مشغول کشف کردن يک کاربرد ديگه ازش هستم . به تازگی هم وبلاگ نويسی رو روی اون شروع کردم البته در حال حاضر انگليسی می نويسم ولی در حال فارسی کردنش هستم. خوشبختانه سيستم اش Unicode را پشتيبانی می کنه . صفحه کليدش رو فارسی کردم ولی مشکلی که داره اينه که به نظر می رسه فونت Tahoma اش حروف فارسی رو توی خودش نداره چون به جای حروف فارسی فقط مربع چاپ می کنه. بايد فونت اش رو بروز کنم. [ اگه شما هم راه حلی به ذهن تون می رسه به من بگيد.[

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Monday, January 20, 2003


متن مکاتبات من با گروه راييليان (گروه درگير شبيه سازی انسانی)


چند وقت پيش که بحث شبيه سازی انسانی مطرح شده بود يک مطلبی در اين باره نوشتم و کمی درباره اين سيستم و بيشتر درباره افرادی که پشت اين قضيه هستند يعنی گروه راييليان توضيح دادم . همونجا قول دادم که برای اينکه يک طرفه به قاضی نرفته باشم با خود اين افراد صحبتی داشته باشم. تصمیم گرفتم برخی سوالاتی رو که برای ديگران هم جای سوال است رو از مبلغان راييل بپرسم و جواب هاشون رو يک جا جمع کنم تا بقيه هم از شون استفاده کنند. حالا اين وعده جامه عمل پوشيده و صفحه مخصوصی براش درست کردم که البته در اصل محل مکاتبات من با دو نفر از اعضا اين گروه بود . درضمن مقاله ای هم در مورد شبيه سازی انسانی و اينکه چرا بيشتر دانشمندان با اون مخالف اند رو که برای روزنامه همشهری نوشته ام در اونجا می تونيد بخونيد. [اگه نظری داريد فراموش نکنيد که اون رو برای من هم بفرستيد]

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Friday, January 17, 2003

چند روز پيش زهره آدرس اين برنامه MindReader رو داده بود . برنامه جالبی که می تونه فکر شما رو بخونه ! درسته اگه باور نمی کنيد امتحانش کنيد.. اما اگه خواستيد از رازش با خبر بشيد مطالب امروز منو بخونيد . اون رو کمی اونورتر گذاشتم

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

براي دوچرخه سواري توي بيشتر شهر هاي استراليا مسير هاي ويژه اي ساخته شده يکي از قشنگ ترين اونها توي شهر ما ست . مسيري که در سال 1988ساخته شده و از مرکز شهر به سمت جنوب و در امتداد رودخانه کشيده شده. دوچرخه سواري در کنار رودخانه در حاليکه نسيم خنک رودخانه هرچند وقت يکبار به صورتت مي خوره و گرماي هوا رو قابل تحمل مي کنه و شاخه هاي درختايي که در کنار مسير هستند هم هر از چندگاهی دست نوازشی به سرت می کشند و تو رو به ادامه مسیر تشویق می کنند خيلی روياييه ( عجب جمله طولانييی شد!).شنيدن صدای ترق ترق پل های چوبی وقتی با دوچرخه با سرعت از روش رد می شی و ديدن قایق هایی که در کنار تو توی رودخانه در حال حرکت اند و مردمی که پياده يا با اسکيت و اسکوتر دارند همون مسير رو طی می کنند و از قشنگی اون لذت می برند صحنه های جالبیه که بايد لمس اش کرد تا بشه درک اش کرد.. هوای گرم استراليا دوچرخه سواری رو تقريبا در همه فصل ها امکان پذیر می کنه فقط یادتون نره ظرف آب تون رو موقع آمدن از خونه پر کنيد!

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

اما کلک برنامه MindReader وقتي يک عدد دورقمي مثل XY رو انتخاب کنيم و رقم هاي اون رو ازش کم کنيم نتيجه اين مي شه:
10X+Y - X - Y = 9X
در نتيجه جواب يکي از ضرائب ۹ يعني يکي از اين اعداد خواهد بود ۹ - ۱۸- ۲۷ - ... -۸۱
و اگه به شکلک هاي توي جدول توجه بشه مي بينيد که اتفاقی نيست که براي همه اين اعداد فقط يک شکل در نظر گرفته شده. يعني همون شکلکي که شما در نظر گرفته بوديد
فعلا برای امروز بسه . تا اين متن رو تايپ کنم نيلوفر 10 بار آمد و گفت "حالا نوبت منه !حالا نوبت منه !"

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Wednesday, January 15, 2003


حالا که افشا گری شدیم ناچار اعتراف می کنم که :مدتي بود که فرصت سر خاروندن نداشتم و همه اش پاي کامپيوتر بودم . نتيجه اين عمل شنيع چند کيلويي اضافه وزن بيشتر و مقادير متنابهي افزايش قند خون بود. به ناچار با همکاري شوهر محترم نگين عزيز يک دوچرخه سبز و قشنگ دست وپا کرديم و افتادم تو خط. من دوچرخه سواري رو دوست دارم و از اون لذت مي برم. دوچرخه سواري در استراليا تابع قوانين خاصيه و دوچرخه سوار بايد تجهيزات لازم از جمله کلاه ايمني و چراغ چشمک زن براي دوچرخه سواري در شب داشته باشه وگرنه جريمه مي شه. (يکي از دوستاي من به دليل اينکه بند کلاه ايمني اش شل بوده و چراغ قرمز رو رد کرده بود ۵۰ دلار جريمه شد. ) بعضي از اين تجهيزات مثل چراغ چشمک زن رو مي شه با هزينه کمي و با کمي ذوق و ابتکار توي خونه درست کرد بخصوص اگر علاقه اي هم به الکترونيک و ديجيتال داشته باشيد. اين ۴نقشه ساده براي مداريه که فقط با يک باطري قلمي ۱.۵ ولت کار مي کنه . اين هم يکي ديگه که با ۴ تا باطري و ۴۰ تا LED کار می کنه.


| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Sunday, January 12, 2003



اين مرتيکه لامپ هم باز نيمسوز شده . رفته يه يادداشت گذاشته تو وبلاگ اش که آره آقا "قصه ما به سر رسيد. وبلاگ «لامپ» با تمام شوق و ذوق و انرژي که روش گذاشته شده بود به سطل آشغالي سپرده شد تا يه روزي يه لامپ ديگه بياد و دنيا رو روشن کنه ... به طور متوسط نزديک به ۳۰۰ نفر در روزهاي اوليه و ۲۴۰ نفر در روزهاي آخر اين وبلاگ رو مي‌خوندن ... تمام مطالب وبلاگ بجز يکي همه نوشته خودم بوده و بيشتر ايده‌ها از مغز خودم تراوش کرده بود و تو همين رشته لرزان تنگستني پرورش يافته بود که بدين وسيله از خودم خيلي تشکر مي‌کنم و براي سيم نيمسوز تنگستنيم آرزوي بازيافت هرچه ‌سريعتير مي‌نمايم" آخه کسی نيست بگه بابا به خاطر 60 تا خواننده کمتر و بيشتر که آدم خودکشی نمی کنه که حالا گيرم که خودکشی هم کردی ديگه اين همه قربون و صدقه خودت رفتن که نداشت . راستی حالا که از بابت همه نوشته های وبلاگت( منهای يکی) از خودت تشکر کردی چی می شد بابت اون يکی هم از نويسنده اش تشکر می کردی؟ آخه من نمی دونم اين لامپ های الکی رو کی به جون اين ملت انداخته لامپی که فقط يک سال و يک ماه دوام داشته باشه( تازه نصف بيشتر اين مدت رو هم يا در حال چشمک زدن بوده يا نورش خيلی کم بوده يا خيلی زياد بوده) فقط بدرد آويزون کردن دم سطل آشغال می خوره تازه اگه انجمن حمايت از گربه ها و سگ های ولگرد بابت آسيب های جدی به چشمهای اونها بعدا شکايت نکن( البته تاثير اون روی ناقص الخلقه شدن توله سگ ها و بچه گربه ها هنوز ثابت نشده ). شانس آوردی که هنوز هيچ انجمنی بلاگر های محترم رو لايق حمايت نمی دونه! هی به من می گن اِينقدر حرص نخور عصبانی نشو آخه من چند بار به این بشر بگم جان من عزيز من قبل از اينکه يک روز بلايي به سرت بياد بيا خودتو پيش شرکت ما بيمه عمر کن . حالا به فکر خودت نيستی دلت برای اون پروانه ها و مگس و پشه هايي بسوزه که دلشون خوشه که اوقات فراغت شون رو می تونند دور يک لامپ بگردند. بابا تو که اونقدر مهربون بودی که لوگوی وبلاگ مردم رو مجانی تو سايتت هاست می کردی حالا چرا يک دفعه اينقدر خشن شدی ؟
البته من مطمئنم که چند وقت ديگه خودت مثل يه لامپ خوب و حرف شنو بر می گردی سر کارت ( بر نگشتی هم اشکالی نداره دوستان اينجا واردند که چطور مجبور با اعتراف ات کنند تو که از عبدی و گرانپايه گنده تر نيستی) فکر هم نکن که فقط خودت بلدی تئوری لامپی بدی اين هم يک تئوری لامپی درجه يک که بايد برطبق قانون مطبوعات در همان محل و با همان فونت و همان رنگ و همان لهجه چاپ کنی. "اصولا اگه ادمی با وبلاگ خودش قهر کنه مثل اون دانشجوييه که با کتاب و دفترش قهر کرده باشه از اون هم بالا تر مثل کسي که با دستشويي خونه شون قهر کرده باشه!"
در پايان از فرصت باقی مونده ات کمال استفاده رو بکن ولی فراموش نکن صبر انقلابی خوانندگان هم حدی داره!
پي نوشت: مارک و مدل و شماره شاسيش معلوم نبود عکس اش رو فرستادم خودت شناسايي اش کن!


--------------------------------------
سابقه مکاتبات:به تاريخ اول مارس 2002

اين يک تهديد جدي است.


جناب آقاي لامپ يا بهرام خان ويا هر اسم ديگري که دوست داريد
امروز مطلبي در وبلاگتان خواندم که در تاريخ February 28 نوشته بوديد اگر آدرس دقيق اش را مي خواهيد سطر اول پاراگراف سوم.
ازخواندن اين مطلب شما خيلي ناراحت شدم اگر راست اش را بخواهيد بسيار ناراحت شدم و يا به قول دوپونت از اون هم بالاتر خيلي ناراحت شدم. پيش خودم گفتم لعنت برشيطون ( البته با اجازه ( پيرمرد يعني همون دريانورد پير)سرافين تو يعني اسم خودت را مي گذاري دوست آنوقت اين بهرام عزيز داره اون سر دنيا نيم سوز ميشه تازه بيچاره ديپلم هم داره. اين بود که تصميم گرفتم تا دير نشده دست به کار بشم و فوري برات از شرکتمون هرچي بيمه عمر براي لامپ هاي گرد( همون لامپهاي حبابي) و لامپهاي پشمالو و لامپهاي رياضي دون شاغل در دانشکده هنر و لامپهاي مقيم شارلوت ولامپ هاي اديتور نويس و انواع و اقسام ديگه بود گرفتم و توسط DHL فرستادم که خداي نکرده دير نرسه و بازماندگان عزيز در تاريکي نمونند. هرچند که نبودن لامپ مصيبت بزرگي است ولي بلاخره در نبودش مي تونند از شمع هم استفاده کنند البته شرکت ما انواع بيمه هاي جانبي براي استفاده کنندگان از شمع هم داره که به عنوان يک دوست پيشنهاد ميکنم حتما به عنوان ارثيه از خودتون به جا بگذاريد . اگر هم فرصت نشداصلا نگران نباشيد . وقتي براي مراسم مربوطه ميام اونجا با خودم مي آرم. اصلا حرف شم نزن هيچ زحمتي نيست . .مگه من با چند تا لامپ مثل تو دوستم و هر روز وبلاگشون رو مي خونم و تازه از اونم بالاتر لينکشون رو مي گذارم بالاي صفحه ام تا باعث روشنايي بشه؟ اصلا ناراحت مي شم اگه از اين حرفها بزني. فقط دوتا اشکال کوچيک وجود داره اول اينکه اين شرکت ما از ارائه اين سرويس براي کساني که اسمشون پروانه است معذور است که در اين مورد خاص فکر نمي کنم مشکلي پيش بياد. اما اگر هم پيش امد مي توني روي دوستي من حساب کني.ولي مورد دوم که مشکل بزرگنري هم هست و متاسفانه از دست من هم هيچ کاري ساخته نيست اينکه شرکت ما در مورد لامپهاي وبلاگنويس يک قانون سختي داره که حتما بايد قبل از نيم سوز شدن يا پاکسوز شدن يا {هرچي} سوز شدن وبلاگ لامپ حنما يک وبلاگ مشابه بايد به جاي اون نصب شود در غير اين صورت لامپ خاطي ازسرپيچ باز شده و با تيغ اره از محل اتصال به سرپيچ به دو نيم شده و از آن به عنوان جا شمعي استفاده خواهد شد تا عبرت سايرين شود.

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Friday, January 10, 2003

اين ماجرای نامه و نامه نگاريهای اخير من رو ياد يک جوک انگليسي انداخته که گرچه طولانيه ولي آخرش( به نظر من) خيلی بامزه ست:
در هتل اتفاق افتاد:
+=-=-=- شکايت اول =-=-=-+
خدمتکار عزيز
لطفا ديگه از اين صابون های کوچيک توی حمام اتاق من نگذار چونکه من خودم يک صابون بزرگ حمام خريده ام. لطفا 6 تا صابون کوچک باز نشده ای رو که در کشو هستند را از انجا برداريد و همينطور 3 تا صابون کوچک ديگه ای رو که در جا صابونی حمام هست چون توی دست و پای من هستند.
متشکرم
س. برمن
+=-=-=- جواب شکايت اول =-=-=-+
ساکن اتاق 635 عزيز
من خدمتکار هميشگی اتاق شما نيستم. اون فردا پنج شنبه از مرخصی برخواهد گشت. همانگونه که خواسته بوديد من 3 قالب صابون را از جا صابونی حمام برداشتم .درضمن 6 قالب صابونی رو هم که توی دست و پای شما بود از کشو برداشتم و روی جادستمالی گذاشتم که درصورتيکه تصميمتان عوض شد مورد نيازتان خواهد بود. اين جدا از 3 قالب صابونی هست که ما طبق دستور هر روز بايد در اتاقها بگذاريم. اميدوارم که شما از اين موضوع راضی شده باشيد.
کتی - خدمتکار کمکی
+=-=-=- شکايت دوم =-=-=-+
خدمتکار عزيز(اميدوارم که شما همون خدمتکار هميشگی اتاق من باشيد)
ظاهرا کتی به شما راجع به يادداشت من درباره صابونهای کوچک چيزی نگفته . وقتی امروز بعد ازظهر به اتاق برگشتم متوجه شدم که شما 3 تا صابون کوچک ديگر هم توی کشو گذاشته ايد. من قصد دارم که مدت 2 هفته در هتل اقامت کنم و برای همين يک صابون بزرگ حمام خريده ام بنابراين من به اين 6 تا صابون کوچکی که در کشو هستند نيازی ندارم. اونها موقع ريش تراشی و مسواک زدن و ... مزاحم من هستند. لطفا اونها رو برداريد.

س. برمن
+=-=-=- جواب شکايت دوم =-=-=-+
آقای برمن عزيز
روز مرخصی من چهارشنبه پيش بود . بنابراين خدمتکار کمکی طبق دستوری که از طرف مدير به ما داده شده 3 تا صابون در اتاق گذاشت .من 6 تا صابونی رو که توی دست وپای شما بود رو از کمد برداشتم و توی جاصابونی حمام همانجايي که صابون بزرگ شما بود گذاشتم. من صابون بزرگ را برای راحتی شما در قفسه دارو ها گذاشتم.من 3 تا صابون کوچکی را که در قفسه دارو ها بود و ما هيشه برای مهمانان تازه وارد می گذاريم برنداشتم چون شما وقتی دوشنبه گذشته وارد هتل شديد اعتراضی به اونها نکرده بود .لطفا در صورتی که کمک ديگری از دست من برمی آيد به من اطلاع بدهيد.
خدمتکار معمول شما
دوتی
+=-=-=- جواب شکايت سوم =-=-=-+
آقای برمن عزيز
معاون هتل آقای کنسدير امروز صبح به من اطلاع داد که شما شب گذشته به او زنگ زده ايد و گفته ايد که شما از سرويس خدمتکاريتان ناراضی هستيد. من يک خدمتکار جديد برای اتاق شما منظور کردم اميدوارم که شما پوزش مرا به خاطر هرگونه دردسر قبلی بپذيريد.اگر شما در آينده هر گونه شکايتی داشتيد لطفا با شماره داخلی 1108 بين ساعت 8 صبح تا 5 بعد ازظهربا من تماس بگيريد تا من شخصا به موضوع رسيدگی کنم.
با تشکر
الين کارمن
Housekeeper
+=-=-=- شکايت چهارم=-=-=-+
خانم کارمن عزيز
اين برای من غير ممکنه که با تلفن با شما تماس بگيرم چون من هتل را قبل از ساعت 7:45 برای کارهای تجاری ترک می کنم و قبل از 5:30 يا 6 بعد از ظهر برنمی گردم.به همين دليل من ديشب با آقای کنسدير تماس گرفتم. من فقط از او پرسيدم که آيا او می تواند کاری برای اين صابون های کوچک بکند.. مستخدم جديدی که شما برای من تعيين کرده ايد ظاهرا تصور کرده من يک مهمان جديد هستم چون علاوه بر 3 صابونی که در حمام گذاشته 3 تا هم در قفسه داروها گذاشته.در طول 5 روز گذشته من 24 تا صابون جمع کرده ام. چرا با من اينکار را می کنيد؟
س. برمن
+=-=-=- جواب شکايت چهارم =-=-=-+
آقای برمن عزيز
به خدمتکار شما کتی دستور داده شده که ديگه صابونی به اثاق شما نياورد و همه صابونهای اضافی را هم از اتاق شما جمع کند. درصورتی که از دست من کار ديگری برمی آيد لطفا با شماره داخلی 1108 بين ساعت 8 صبح تا 5 بعد ازظهربا من تماس بگيريد . متشکرم
الين کارمن
Housekeeper
+=-=-=- شکايت پنجم=-=-=-+
آقای کسندير عزيز
صابون بزرگ حمام من گم شده است. همه صابونهای اتاق من ازجمله صابون بزرگ شخصی من از اتاق برداشته شده.من ديشب ديروقت آمدم و مجبور شدم به پيشخدمت هتل بگم برام 4 تا صابون عطری بياورد.
س. برمن
+=-=-=- جواب شکايت پنجم =-=-=-+
آقای برمن عزيز
من مشکل صابون شما را به مسئول مربوطه خانم الين کارمن اطلاع داده ام. من نمی تونم بفهمم که چرا صابونی در اتاق شما نبوده در حاليکه ما به خدمتکاران دستور داده ايم که 3 قالب صابون هر روز در اتاق ها بگذارند.اين موضوع فورا جبران خواهد شد. لطفا پوزش مرا به خاطر اين مشکل بپذيريد.
مارتين. ال. کسندير
معاون هتل
+=-=-=- شکايت ششم=-=-=-+
خانم کارمن عزيز
کدوم لعنتيي 54 تا صابون کوچک توی اتاق من گذاشته؟ ديشب که من به اتاق برگشتم 54 تا قالب صابون کوچک در اتاق ديدم. من 54 تا قالب صابون کوچک نمی خواهم من فقط همان صابون بزرگ لعنتی خودم را می خوام. آيا درک می کنيد که من 54 تا صابون کوچولو اينجا دارم . تمام آنچه که من می خوام همون صابون بزرگ خودمه. لطفا صابون بزرگ من رو به من برگردونيد.
س. برمن
+=-=-=- جواب شکايت ششم =-=-=-+
آقای برمن عزيز
شما شکايت داشتيد که تعداد زيادی صابون در اتاق شما هست بنابراين من اونها رو برداشتم. بعد از اون شما به آقای کسندير شکايت کرديد که تمام صابونهای اتاقتان برداشته شده بنابراين من شخصا اونها رو برگردوندم. ( 24 تا صابونی که از اتاق شما برداشته شده بود بعلاوه 3 تا صابونی که بايد هر روز در اتاقتان می گذاشتيم) من هيچ اطلاعی از 4 تا صابون عطری ندارم. در ضمن خدمتکار شما کتی نمی دونست که من صابونهای شما رو برگردوندم بنابراين اون 24 تا صابون بعلاوه 3 تا صابون روزانه برای شما گذاشته. من نمی دونم از کجا اين فکر به سر شما افتاد که اين هتل صابون بزرگ توزيع می کند.. من فقط می تونستم چندتا Ivory بزرگ برای شما بيارم که اونها رو توی اتاقتان گذاشتم.
الين کارمن
Housekeeper
+=-=-=- شکايت هفتم=-=-=-+
خانم کارمن عزيز
اين فقط يک ياداشت کوتاهه که شما رو از آخرين ليست صابونهای من مطلع کنه
امروز من صاحب:
-18 تا صابون کوچک در 4 دسته 4 تايي و 1 دسته دوتايي در کشو زير قفسه داروها
-11 تا صابون کوچک در 2 دسته 4 تايي و 1 دسته 3 تايي روی جادستمالی
-1 دسته 4 تايي Ivory بزرگ و 8 تا صابون کوچک در 2 دسته 4 تايي
-14 تا صابون کوچک در 3 دسته 4 تايي و 1 دسته دوتايي در قفسه داروها
- در جا صابونی حمام 6 تا صابون بسيار مرطوب
- در قسمت شمالی وان 1 صابون عطری که کمی استفاده شده
- در قسمت شمالی غربی وان 6 صابون کوچک در 2 دسته 3تايي
هستم.
لطفا از کتی بخواهيد که وقتی اتاق من رو مرتب می کند مطمئن شود که اين دسته ها مرتب شده و گرد گيری شده باشند.علاوه بر آن به او توصيه کنيد که دسته های بيش از 4 تايي کمی شيبدار قرار داده شوند. در صورت امکان می خواهم پيشنهاد کنم که چرا طاقچه حمام اتاق من استفاده ای نمی شود در حاليکه می تواند محل بسيار مناسبی برای قرار دادن صابونهای بعدی باشد. و يک چيز ديگه. من يک صابون بزرگ ديگه خريده ام که اون رو برای جلوگيری از سوءتفاهمات بعدی در صندوق جواهرات هتل نگهداری می کنم
س. برمن


| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Thursday, January 09, 2003

يکی از دوستان من تازگی به جمع وبلاگ نويسان پيوسته . از اونجايي که ايشون تنها وبلاگ نويسيه که من از نزديک می شناسم مطالب اش برای من خيلی جالبه . خوندن اونها رو به شما هم توصيه می کنم!

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

-تماس با شرکت مسافرتی در باره اشتباه در تاريخ عزيمت ما
-نامه به شرکت بيمه در مورد بيمه مسافرت
-ارسال عکس هاي اضافه ای که شرکت چاپ عکس از بين عکس های يک پيرزن استراليايي اشتباهی لابلای عکس های ما فرستاده بود
-تماس با مهد کودک نيلوفر
-نامه به شرکت هواپيمايي در مورد پيگيری خسارت کالسکه شکسته نيلوفر
-پرداخت حق عضويت انجمن
-نامه به مشاور حقوقی
-تماس با Holiday apartment

                                         (.)~(.) 
                                        (-------)
~~~~~~~~~ooO~~~Ooo~~~~~~~~

 


اينها ليست کارهای خورده ريزی که چند وقتيه منو گرفتار کرده بود و نمی تونستم هيچ کار ديگه ای رو انجام بدم حتی ماجرای تولد نيلوفر نيمه کاره مونده بود که بلاخره امروز تمومش کردم. انگار که دوباره دچار مشکل نسبيت زمان شده ام . کسی نبود به اين انشتاين بگه آخه مرد حسابی نونت نبود آبت نبود نظريه دادنت چی بود که مردم رو انداختی تو هچل تازه خوبه که بعضی ها معتقدند که کاشف اصلی نظريه نسبيت زن اول انشتاين بوده نه خودش!

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بهترين درمان درد برای بزرگترها!

Humphrey




وقتی نيلوفر تازه راه افتاده بود مثل همه بچه ها تازه براه افتاده زياد زمين می خورد و من و مادرش برای اينکه عادت گريه کردن اش رو ازش بگيريم يادش داده بوديم که در اين جور موارد
بايد خودش از زمين بلند شه و دست و پا هاش رو بتکونه و راهش رو ادامه بده. گاهی هم که شدت زمين خوردگی زياد بود دست يا پاش رو که کمی خراشيده شده بود می بوسيديم ومی گفتيم حالا خوب شداثر اين کلمات و بوسه جادويي به حدی خارق العاده بود که همه دوستان رو به تعجب وا می داشت. يکی دو سال از اون موقع می گذره ولی هنوز اين عادت ترک نشده. حالا ديگه چند وقتيه که من به دليل کار کردن زياد با کامپيوتر توی خونه و محل کار دچار سر درد و گردن درد هستم. امروز صبح که داشتم با Laptop کار می کردم نيلوفر هم داشت برنامه مورد علاقه اش يعنی همفری رو نگاه می کرد توی يک قسمت از اين برنامه همفری و دوستش دست های همديگر رو گرفته بودند و داشتند می رقصيدند که نيلوفر هم همون موقع اومد و گفت : " بابای نيلوفر ( بعد از تولدش منو اينجوری صدا می کنه ) پا شو برقصيم!" من هم با کمال ميل قبول کردم ( آخه کم پيش می آد که يک دختر خوشگل بی مقدمه بياد و آدم رو دعوت به رقص کنه!) ولی وقتی که خواستم پا شم از فشار درد نا خود آگاه گفتم" آخ.!" . عکس العمل نيلوفر جالب بود.
بلافاصله پرسيد : " چيه؟ درد می کنه؟" گفتم :"آره"
نيلوفرهم گفت:"بيا بوس کنم"و بعدش هم من رو يک بوسه جانانه کرد"مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاچ" و گفت : حالا خوب شد!".


| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Saturday, January 04, 2003


[اين گزارش برای دفتر خاطرات نيلوفر نوشته شده]ديروز روز تولد نيلوفر بود و نيلوفر ما سه سالگی رو پشت سر گذاشت و وارد چهارسالگی شد. چند وقت پيش ابرک مهربون از من پرسيده بود چه احساسی داشتی وقتی نيلوفر به دنيا آمد؟ راجع به اش خيلی فکر کردم ولی ديدم هيچی نمی تونه اون احساس رو منتقل کنه آدم خودش بايد توی اون موقعيت قرار بگيره تا بتونه درک اش کنه.احساس پدر يا مادر بودن يک احساس ساده نيست . خيلی وقت پيش سعی کردم قسمتی از اون رو با چند کلمه ساده اينجا توضيح بدم . او نوشته هنوز هم برای من يکی از احساسی ترين خاطراتم رو تداعی می کنه برای همين هر وقت که اون رو دوباره می خونم پر از انرژی می شم.
اما ماجراهای روز تولد نيلوفر که کلی تعريف داره. اول اينکه چون تولد نيلوفر سوم ژانويه است اينجا هنوز حال و هوای جشن رو داره و ما هم به يمن وفور انواع وسايل تزيين کريسمس در مغازه ها و لطف و کمک دوستان و بچه هاشون هيچ مشکلی برای تبديل خونه به يک جنگل پر از بادبادک و روبانها وکاغذهای رنگی و وسايل ديگه نداريم حتی امسال تعدادی زنگوله کريسمس هم به جاهای مختلف خونه آويزون شده بود که البته خريدشون ايده من بود.بعدش هم کيک و شيرينی های تولد و نهايتا هم کادو های قشنگی که توی کاغذهای رتگی با عکس شخصيت های کارتونی بسته بندی شده بودند به جز يک عروسک بزرگ به شکل ماهی که از خود نيلوفر هم بزرگتر بود! بقيه کادو ها شامل يک جعبه کامل وسايل نقاشی از ماژيک و آبرنگ و مداد شمعی و پاستيل و ... گرفته تا خط کش و قيچی (که هديه نگين عزيز بود) و نيلوفر از وقتی که اون رو گرفته تمام کاغذ ها خونه رو تا کرده و رنگ کرده ( نيلوفر عادت داره که کاغذ رو تا جايي که امکان داره تا کنه بعد نقاشی کنه بعضی وقتها هم که زورش نمی رسه از ما می خواد که براش بيشتر تا بزني)م .دو تا عروسک ناز و ظريف که فعلا مادرش از دسترس دورشون کرده تا نيلوفر کمی بزرگتر بشه و ياد بگيره باهاشون درست بازی کنه ( عروسک های تولد پارسالش که يک بابانوئل گردان و آوازه خوان و يک Pooh آوازه خوان بود که توی آوازش کلمه ای شبيه نيلوفر نيلوفر رو تکرار می کرد بودند) . يک عروسک خوشگل پارچه ای که نيلوفر اسمش رو گذاشته نی نی و هر شب کنار خودش می خوابوندش و صبحها هم می آره که من رو ببوسه و به ام سلام کنه ! و يک جعبه وسايل باربی قشنگ به اضافه چند تا کارت تولدت مبارک که يکی شون به همراه عکس باربی يک مدال قشنگ تولدت مبارک هم داشت.البته چند تا کادوی تولد يگه هم توی راه داره که پدر بزرگ و مادر بزرگهاش از ايران فرستادند و هنوزمنتظر شونيم . توی اين جشن تولد نيلوفر و مهمون های کوچولوش زدند و رقصيدند و آواز خوندند و کلاه بوقی سرشون گذاشتند و شيپور زدند و فشفشه روشن کردند و ترقه زدند و گاهی هم اونقدر شيطونی کردند که بابای مهربون! و نجيبی مثل من رو وادار کردند تا تهديد شون کنه که به جای اون عروسک بزرگ ماهی از سقف آويزونشون می کنم تا ماهيه هم که گوشش درد گرفته کمی استراحت کنه ! جشن تولد نيلوفر درست از ساعت 2 بعد از ظهر شروع شده بود و تا 12 شب توی خونه و بعدش به صرف باربی کيوBBQ توی پارک شهر ادامه داشت طوريکه نيلوفر در حين خوردن شام خوابش برد .

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Thursday, January 02, 2003




Sydney

Melbourne

Brisbane


Wellington

Auckland

Perth

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

شروع سال نو میلادی برخلاف سال نو شمسی در ساعت 12 نیمه شب به وقت محلی اتفاق می افته و به همین دلیل ممکنه بین شروع سال نو در یک گوشه جهان (مثل استرالیا) با یک گوشه دیگه از جهان (مثل آمریکا)تا 18 ساعت اختلاف ساعت باشه . این نکته با وجود اشکالاتی که داره یک خوبی هم داره برای کسانی که توی جایی مثل ایران می شینند و مراسم رو از طریق تلویریون و اینترنت نگاه می کنند می شه یک کارناوال جشن و شادی 18 ساعته رو در سراسر دنیا نگاه کرد . کاری که BBC وCNN در سال 2000 به خوبی نمایشش دادند!
برای کسانی که دوست دارند دنیا رو از دریچه Webcam مختلف تماشا کنند این آدرس ها رو پیشنهاد می کنم:
1- استراليا: [ سیدنی], [ملبورن ] [بریزبین], [آدلاید], [پرث ]
2-نیوزیلند: [اوکلند ], [ولینگتون ], [کویینزتاون ], [Lake Taupo],
3-دنیا: [رم ], [لندن ], [پاریس ], [اورشلیم ], [تهران! ],

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin


My blog is worth $11,855.34.
How much is your blog worth?