وقتی نيلوفر تازه راه افتاده بود مثل همه بچه ها تازه براه افتاده زياد زمين می خورد و من و مادرش برای اينکه عادت گريه کردن اش رو ازش بگيريم يادش داده بوديم که در اين جور موارد
بايد خودش از زمين بلند شه و دست و پا هاش رو بتکونه و راهش رو ادامه بده. گاهی هم که شدت زمين خوردگی زياد بود دست يا پاش رو که کمی خراشيده شده بود می بوسيديم ومی گفتيم حالا خوب شداثر اين کلمات و بوسه جادويي به حدی خارق العاده بود که همه دوستان رو به تعجب وا می داشت. يکی دو سال از اون موقع می گذره ولی هنوز اين عادت ترک نشده. حالا ديگه چند وقتيه که من به دليل کار کردن زياد با کامپيوتر توی خونه و محل کار دچار سر درد و گردن درد هستم. امروز صبح که داشتم با Laptop کار می کردم نيلوفر هم داشت برنامه مورد علاقه اش يعنی همفری رو نگاه می کرد توی يک قسمت از اين برنامه همفری و دوستش دست های همديگر رو گرفته بودند و داشتند می رقصيدند که نيلوفر هم همون موقع اومد و گفت : " بابای نيلوفر ( بعد از تولدش منو اينجوری صدا می کنه ) پا شو برقصيم!" من هم با کمال ميل قبول کردم ( آخه کم پيش می آد که يک دختر خوشگل بی مقدمه بياد و آدم رو دعوت به رقص کنه!) ولی وقتی که خواستم پا شم از فشار درد نا خود آگاه گفتم" آخ.!" . عکس العمل نيلوفر جالب بود.
بلافاصله پرسيد : " چيه؟ درد می کنه؟" گفتم :"آره"
نيلوفرهم گفت:"بيا بوس کنم"و بعدش هم من رو يک بوسه جانانه کرد"مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاچ" و گفت : حالا خوب شد!".
0 Comments:
Post a Comment
<< Home