"مویوم"
یه بار یه بابایی داشته می رفته خواستگاری. دوستاش به اش می گند وقتی در زدی اگه پرسیدند کیه؟ نگی مویوم . بگو منم
یارو هم یک کمی فکر می کنه و می گه خوب وقتی در واز کردند می بیینند که مویوم!

اتفاقات زنجیره ای
اگه یه روز در حین دید زدن کنار دریا ماشین تون افتاد تو آب چکار می کنید؟

خوب معلومه جرثقیل خبر می کنید تا اونو دربیاره. مگه نه؟

خوب اگه جرثقیل هم افتاد تو آب چکار می کنید؟

خودتون رو ناراحت نکنید!اتفاقه دیگه! پیش می آد. یه لیوان آب بخورید و یه سوپر جرثقیل خبر کنید

تا اول ماشین شما رو از تو آب دربیاره( از اول اش هم باید همین جرثقیل رو خبر می کردید)

و بعد هم اون یکی جرثقیل رو

ولی اگه در حین عملیات ! سوپر جرثقیل تون افتاد تو آب .شما اصلا خودشو ناراحت نکنه. از قدیم گفتن تا سه نشه بازی نشه

1- بجه که بودم با خواهرم به این نتیجه رسیده بودیک که یکی از ما ها قدرت خوندن ذهن اون یکی رو داره. بارها شده بود که یکی مون داشت به یه چیزی فکر می کرد و ناخوداگاه اون یکی شروع می کرد درباره همون چیز حرف زدن. چند روز پیش صحبت همین موضوع پیش آمد به عیال گفتم من راجع به یه ترانه ای فکر میکنم تو هم سعی کن حدس بزنی اون چیه. در کمتر از 30 ثانیه گفت " دلم می خواد به اصفهان برگردم نیست؟" وقتی هم که خوشحالی همراه با تعجب منو دید با خنده گفت " زیاد خوشحال نباش! هر کی دیگه هم بود و تو رو می شناخت همین حدس رو می زند!!"

2-به مبارکی و سلامتی ما هم با جناق دار شدیم. ببینم کسی این دور وبرا یه "راهنمایی عملی باجناق بودن" نداره.

این پیغام رو امروز از دخترخونده وبلاگیم مریم گرفتم:

سلام بابا
روزت مبارک باشه :-)


نمی دونید چقدر آدم خوشحال می شه وقتی پیغام های اینجوری رو می بینه. ممنونم مریم جان از قول منم به بابات تبریک بگو.

راستی روز پدر استرالیایی هم نزدیکه(دوهفته دیگه) چقدر خوبه که آدم می تونه سالی چندبار روز خودشو جشن بگیره :-)

-----------------------
این پست پایینی رو چند روز پیش نوشتم ولی نشده بود که پابلیشش کنم تا امروز. یک کمی با موضوع روز این روزها می خونه . بحث وزرای کابینه و سوابق علمی شون. برای من هم بعضی هاش جالب بود مثلا این یکی که گویا مدرک دکتری خودش رو از دانشگاه هارتفورد گرفته . چیزی که برای من جالبه اینه که توی صفحه اصلی خبرنامه دانشگاه هم به اسم ایشون و سمتی که قراره داشته باشه به عنوان خبر اول این هفته اشاره شده

یه دست گل دیگه روزنامه ایران

اول اصل خبر رو از روزنامه ایران داشته باشید:

پذيرش مقاله تخصصى استاد ايرانى
گرگان، خبرنگار «ايران»: مسؤولان برگزارى يك همايش علمى در مورد پنبه در ايتاليا با سخنرانى يك استاد ايرانى در اين همايش موافقت كردند. محمدرضا داداش عضو هيأت علمى دانشگاه آزاد اسلامى گرگان در اين همايش كه ۲ تا ۶ مهر ماه در رم برگزار مى شود مقاله تخصصى خود را قرائت مى كند. اين استاد ايرانى دانشجوى دكتراى اصلاح نباتات و استاد تمام وقت گروه كشاورزى است.

اینجانب از طرف خودم و کلیه مردم ایران از دوره مادها تا خود نفخ صور از جناب آقای داداش به خاطر این اقدام گرانسنگ و از روزنامه ایران برای بازتاب جهانی آن تشکر می کنم و امیدوارم کهمسولین محترم روزنامه کلیه مراحل مربوط به مقاله ایشون از جمله نوشیدن آب و بستن بند کفش و مسواک زدن روزانه رو هم پوشش خبری بدند
!

خوب اینجوری که آیدا می گه انگار مسئولین محترم امور فیلترینگ و سانسور مرعوب طرح گسترده ما قرار گرفتند :-) وبلاخره بلاگرولینگ رو از محاق سانسور در آوردند. خبر خوبیه و جای تشکر داره از همه دوستانی که همراهی کردند بخصوص :
مامانِ غزل
آپاچی صلحجو
غزل شهر قصه
مریم آسمان آبی
آیدا ورود ممنوع
اما این موضوع باعث نمی شه که برنامه شروع شده رو به این راحتی ول کنیم. بخصوص که تا حالا منافع عظیمی هم در بر داشته . از برگشتن بی تا خانم به وبلاگستان ( که قول داده از فردا بنویسه) تا یک دعوت دبش برای تجدید دیدار با جناب میرزا قاسمی در تورنتو(نمی دونم چرا برخلاف بقیه اعضای خاندان قاسمی که من شدیدا" به شون احترام می گذارم نسبت به جناب میرزا احساس خصمانهء شدیدی دارم و شدیدا به خونش تشنه ام)
. به هر حال این شما و این هم قسمت دوم اخبار وبلاگستان



1- اگه می خواهید بدونید این آقاهه چرا داره اینجوری ورجه ورجه می کنه و این رقص اسم اش چیه یه سری به اینجا بزنید

2- ماجرای رمز و رموز کارکردن با فایر فاکس رو هم در اینجا ببینید

3- اگر با من در مورد میرزا قاسمی و باقلاقاطق هم احساس هستید یک سری به این سایت بزنید که بد نخواهید دید

4- اگه علاوه بر غذاهای شمالی،مثل من دخترهای شمالی رو هم بسیار دوست دارید می تونید سری به نوشته های دختر شمالی وبلاگستان بزنید و مجبورش کنید نوشتن رو از سر بگیره

5- اگه از اون هم بالاتر به همه شمالی های علاقمندید حتما سری به گیله مرد وبلاگستان بزنید و مجبورش کنید در کنار سرکشی به کلیه مزارع سر سبز شمال کالیفرنیا چند دقیقه ای هم به فکر دوستان وبلاگی اش باشه

6- و آخر از همه هم اگر شما دستگیرتون شد چی شده که همه گیلکی ها چه مرد و چه زن و حتی غذا نایاب و ناپیدا شدند . سری به این کامنت دونی زیر بزنید و دلیل اش رو بنویسید.

-------------
پ . ن . - این خبر رو هم از روزنامه دیروز داشته باشید:
فارسی را پاس بداریم: تابلو


صفحه حوادث ، روزنامه ایران :
"مدير كل مبارزه با مفاسد اجتماعى نيروى انتظامى... سرهنگ حسينى همچنين اذعان كرد..سر شبكه اين باند به نام «رضا»۳۵ ساله كه نابينا و از معتادان تابلو ست،..."

جناب سرهنگ امان از رفیق بد ، اما خودمونیم ذغال خوب هم بی تاثیر نیست

فیلترینگ blogrolling

از وقتی که بلاگ رولینگ رو فیلتر کردند چند نفری درباره روش های جایگذین اون مطلب نوشتند که خیلی خوب و تکنیکیه. ولی به نظر من یه راه حل ساده تر هم هست. چطوره مثل قبل تا مدتی هر کسی تو وبلاگ اش چندتایی از وبلاگهای دیگه رو که می خونه معرفی کنه و به اشون لینک بده. اینطوری هم مشکل لیست حل می شه و هم روابط وبلاگی از اون خشکی بلاگرولینگی در می آد.
شما هم اگه می خواهید وبلاگتون اینجا بیاد یا دوست دارید در این کار همراه من بشید توی قسمت کامنت اعلام کنید.


این پایین لیستی از وبلاگ هایی است که من معمولا هر روز سر می زنم به همراه دلیل اش

هاله- جدای از اینکه تقریبا نزدیکترین وبلاگنویس همسایه منه یکی از بهترین وبلاگهایی است که می خونم


مریم آسمان آبی -تنها دختر خونده وبلاگی من که هنوز می نویسه، اون یکی که خیلی وقته نوشتن رو ول کرده.

درویش بینوا - این هم تنها پسر خونده وبلاگی من که از نظر تنبلی در نوشتن روی دست من بلند شده


آشپزباشی- دستپخت اش حرف نداره ولی حیف که مشتریا رو خیلی معطل می کنه

مامان نیلو وفراز- جدای از جذابیتی که ماجرا های این سه دوست خانوادگی برای من داره نظرات تند انتقادی مامان نیلو هم خیلی برام جالبه

صفا در لس آنجلس- مسئول کانال تلویزیونی وبلاگستانه و خیلی هم کارش درسته

پانته آ فلانی بهمانی زاده ساکن غربتستان- از نظر تئوریک در دو جبهه مخالفمیم ولی از نظر عملی خیلی به اش احساس نزدیکی می کنم

فروغک پاییزی- مگه چندتا خانم مهندس باذوق و رمانتیک توی وبلاگستان پیدا می شه که شرح ماجراهای جدال هر روزه اش با قلعه حیوانات و ... تو رو بکشونه به سمت اش؟

پاییز در بریزبین - بریزبین کلا شهر گرمیه و قشنگترین زمان اش موقع پاییز و بهارشه که گلهای بنفش اش از درخت ها آویزون می شد و شهرو یکپارچه بنفش می کنند

رئیس بوزورگ و بقیه اعضای قبیله آپاچی - تنها جایی که می شه رفت و با خیال راحت یه چپق دست اول کشید

آیدا - نه فقط وبلاگ اش تنها جای ورود ممنوعیه که همیشه واردش می شم و تا حالا هم جریمه نشدم بلکه تنها کسیه که از فیلتر شده بلاگرولینگ خوشحاله. چرا؟ برید از خودش بپرسید

زهره - مستاجر خلوت تنهایی توی کوچه پس کوچه های اطراف ملبورن

قصه شب - چون داستانهاش رو به وقت آمریکا می نویسه برای من تقریبا همیشه قصه روزه

يه گاز سيب سرخ - تنها جایی که وبلاگ من رو نه فقط در لیست آدم ها آورده بلکه در لیست حوا ها هم قرار داده

روزهای نازی - کسی که می دونه آدم های بد هم یه جورایی فرشته اند

من و ام اس - یه جای بنفش مخصوص عشق ورزیدن

خانم حنا - چند وقت پیش رفت برای مرخصی ده روزه تا الان که 4 روزه تاخیر داره

لیلای لیلی - تنها عضو مونث انجمن بابا های وبلاگنویس که میرزا قاسمی رو تنها تنها می خوره و صداشم در نمی آره

این لیست ادامه دارد ...

چند نکته :

1- در گیر و دار زلزله بم که همه جا صحبت از وضعیت زلزله زدگان بود یکدفعه خبر رسید که ولیعهد انگلیس در تهرانه. توی ایران که به هیچ وجه خبری از این دیدار پخش نشد و در خارج هم گفته شد که
پرنس چارلز فقط برای مسایل انساندوستانه و بازدید از زلزله زدگان به اونجا رفته . اما ظاهرا" ماجراهای دیگه ای هم بوده . عکس پایین رو ببینید تا خودتون متوجه بشید.



2- چند وقت پیش یک لینک توی صبحانه بود که می رفت به خبری از یکی از خبرگزاری ها ( فکر کنم خبرگزاری آفتاب ) درباره مسخ شدن دختری در هلند به همراه یه داستان خاله زنکی درباره اون . دیروز سایت اون بابایی رو که این عکس از سایت اش دزدیده شده بود پیدا کردم به همراه توضیحی درباره اینکه چقدر از اینکه از عکس مجسمه اش سو استفاده شده ناراحته. این هم عکس شه.







3- از قدیم گفتند قاتل همیشه به صحنه قتل برمیگرده. به نظر شما توی این عکس کی قاتله؟

قبول دارم یک کمی تحلیل اش هودریه ولی اگه از نظر انگیزه و امکانات و موقعیت به این قتل توجه بشه این تئوری هم کمی قابل قبوله

مادر وبلاگنویسی


تا حالا از خودتون پرسیدید وبلاگ نویسی چجوری شروع شد؟ و اولین وبلاگ رو کیا نوشتند؟ اگه می خواد بدونید یک سری به وبلاگ مادر وبلاگنویسی بزنید آدرس وبلاگ اش اینه

حالا که صحبت از وبلاگنویسی شد باید یادی هم از هودر بکنیم که واقعا لقب پدروبلاگنویس فارسی برازنده شه چون با این نظرات مشعشع که تازگی ها صادر می کنه به قول رضا مارمولک با خوار و مادر وبلاگنویس فارسی وصلت کرده!

دور از شوخی مهمترین کاری که هودر کرده بعد از نوشتن اون راهنمای کذایی تشکیل یک لیست از وبلاگهای فارسی بود که در اون ابتدای کار بیشترین سهم رو در رونق وبلاگ نویس فارسی داشت( برخلاف وبلاگهای زبونهای دیگه ). بعد از اون وبلاگهای خبری و گروهی مثل وبلاگ عمومی و جارچی آمدند که تا حدئ بار رو به دوش کشیدند و الان هم بلاک رولینگ این کار رو می کنه .اگه این روش شناسایی وبلاگ های تازه وارد وجود نداشت وبلاگ نویس فارسی اینقدر رشد نمی کرد

خاتمی هم رفت!