بابا و دخترش

بابا و دختراش

Wednesday, February 26, 2003

نوشته ديروز من باعث شد که ليلا ليلی يادی از اين دوست ناديده اش بکند و يادآوری کند ماجراهايي که منجر به آشنايي ما در وبلاگستان شد. يادمه که اون روزها در جواب دوستانی که از وجود اين اختلاف نظر ها در وبلاگستان ابراز ناراحتی می کردند می گفتم ما در حال تمرين دموکراسی هستيم و بايد اين هزينه ها را به جان خريد . امروز می بينم گرچه بنا بر اصل معروف بقای اختلاف نظر و درگيری بين ايرانی ها ( = اختلاف نظر بين ايرانی ها بوجود نمی آد و از بين هم نمی ره بلکه از محفلی به محفل ديگر منتقل می شود !) اين درگيری ها تمومی ندارند ولی برخورد های آدم ها با هم حساب شده تر و منطقی تر شده و اينطور که بنظر می آد ما کم کم داريم مراحل ابتدايي رو با موفقيت تموم می کنيم و ممکنه چند سال ديگه وارد مرحله بعدی هم بشيم. برخورد خوب ليلا و دوستان ديگران در بحث با ديگران که تجربه اين بحث ها رو ندارند من رو وادار می کنه که از اونها به خاطر اين پيشرفت بزرگی که نصيب دنيای مجازی ما کردند تشکر کنم نه از طرف خودم و همسن و سالان خودم که جواني مان در دوران بحث های گوناگون و بی حاصل گذشت بلکه از طرف دخترم و هم سن و سالانش که چشمشان به اميد آينده روشنی است که ما برايشان تدارک می بينيم. آری ليلا جان من هم اميدوارم که سال ديگر را با شعاری نظير «زنده باد شادماني» شروع کنيم .

چلچله ها فراموش نکنيد تا آمدن بهار فقط 23 روز ديگه مانده

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin


My blog is worth $11,855.34.
How much is your blog worth?