اين دو روز که اينجا تعطيل آخر هفته بود رفته بوديم دنيال خريد يه کامپيوتر جديد برای همين نتونستم چيزی بنويسم و ايميل ها رم جواب بدم امروز هم که حسابی گرفتار بودم ولی قول می دهم خيلی زود جبران کنم . اما ماجرا های نيلوفر
وقتی زنگ زدم خونه احوالش رو بپرسم بلافاصله گوشی رو برداشت و گفت : بابايي کجا بودی؟....من برات از اونها آوردم
من : از کدوم ها ؟
کوچلات !
به مادرش می گم نيلوفر برای من چی آورده ؟ می گه هيچی يه خانمی تو جلسه شکلات آورده بود و به همه تعارف کرد اين هم دوتا برداشته می گه يکی شو برای بابا می برم .
:برای نيلوفر يه DVD آهنگ بچه ها و ميکروفن خريده بوديم که با کمک اون آواز بخونه (اينجا به اش می گند KARAOKE) که خيلی خوشش آمد و کار من و اون شده بود همه اش خوندن Old McDonald و Littel Duck ولابد همسايه ها از صدای آواز خوندن ما و بخصوص اون قسمت QUACK QUACK کردن اردک ها حسابی لذت برده بودند. امروز که نيلوفر و مامانش می خواستند برند جلسه هفتگی مامانش برام تعريف کرد که نیلوفر کنترل DVD player رو با خودش برداشته بود که ببره سر جلسه که مامانه جلو شو می گيره و می گه اينتو نبايد با خودت بياری . نيلوفر هم يه نگاه حق به جانبی می کنه و می گه "آره چون بچه ها[اونوقت] می گند من اينوميخوام من اينو میخوام... "
0 Comments:
Post a Comment
<< Home