داشتم آماده می شدم که از خونه بيام بيرون ديدم که داره من رو چهار چشمی می پاد و يه چيزی هم زير لب می گه دقت کردم ديدم داره با خودش می گه: آور باشيم ...آور باشيم يادم افتاد وقتی داشتم کيفم رو می بستم با خودم اين شعر رو زمزمه می کردم
کار ما نيست شناسايي راز گل سرخ کار ما شايد
اين باشد که در افسون گل سرخ شناور باشيم
0 Comments:
Post a Comment
<< Home