کاملا جدی
بيش از يک ساله که اخبار ايران رو به ندرت دنبال می کنم به نوعی اميدم رو به بهبود اوضاع از دست داده ام گاه گاهی هم که فرصت می شد سايت روزناه ايران رو ببينم فقط صفحه حوادث اش رو نگاه می کردم و بس. اما حرف های امروز آقای خاتمی توجه ام رو جلب کرد. هنوز هم يک کمی به خاتمی اميدوارم ولی نمی دونم که چجوری می خواد اوضاع رو درست کنه؟ واقعيت اينه که تا به حال معمولا مصلحان اجتماعي فرصتی بدست نمی آوردند که ايده هاشون رو عملی کنند و برای همين ايده هاشون در حد تئوری باقی می موند وجذابيت خودش رو حفظ می کرد ولی از شانس بد خاتمی تنها اصلاح طلبيه که وارد حيطه عمل هم شده و حالا بايد علاوه بر تلاش برای غلبه بر اينرسی سنت پرست ها با غرغر های حامی های خودش که حالا مطالباتشون رو طلب می کنند دست و پنجه نرم کنه. جملاتش رو بخونيد و ببينيد که چطور با شجاعت سعی می کنه مفاهيم آزادی و اسلام و حقوق بشر رو از گير پيرايه های اطراف شون جدا کنه. راستی کی جرات داره که امروز با فرياد بگه که اين دينی که شما به نام اسلام داريد به خورد مردم می ديد هيچ شباهتی به دين محمد مصطفی (ص) نداره؟ چقدر قشنگ اين جمله رو بيان می کنه "... در افغانستان نيز به نام اسلام کار می کردند ... "جالبه که اونهايي که مخاطبان اصلی اين حرف ها هستند عمدتا خودشون رو به کری می زنند و ترجيح می دند اين حرف ها رو نشنوند.پدرم هميشه اين شعر در باره اينجور آدم ها می خونه
بگذار تا بيفتد و بيند سزای خويش
نمونه بدعت هايي که به اسم اسلام هر روز از جاهايي مثل صدا و سيما تبليغ می شه رو توی اين عکس ها ببينيد:
مثل اينکه تمام هّم و غّم آقايون شده پوشوندن يک دسته موی زنان بی حجاب توی عکس ها که مبادا دين و ايمان مردای ايرانی از بين بره. در حاليکه توی همين استراليا من دخترای جوان مسلمانی رو می بينم که نه به خاطر ترس از کميته و تحقيقات و بگير و ببند بلکه به خاطر عقيده و مذهبی که انتخاب کرده موهاش با روسری يا شال می بنده و اگر هم کسی ازش سوال کنه به راحتی از انتخاب اش دفاع می کنه حتی اگه اين موضوع باعث شده باشه که اون هدف جديدی برای خشونت های نژادپرستانه باشه. همينطور اينجا دخترای مسلمونی رو می ديدم که دربین مردم و شرايط عادی روسری سر نمی کردند ولی نماز اول وقت شون اون هم روزی 5 بار ترک نمی شد. کی می تونه بگه ايمان اونها از بعضی از ماها که نماز برای ترس از پدر ومادر و دوست و غريبه و آشنا و هر کسی غير از خدامی خونيم کمتره.
بايد قبول کرد که سيستم آموزشی - راديو وتلويزيون - روزنامه ها و مجلات و از همه مهمتر اونهايي که خودشون رو متخصصان دين می دونند نه تنها نتونستند که اسلام رو به مردم بشناسونند بلکه خودشون هم در شناختن اش وامونده اند. اما در عوض تا دلتون بخواد در آموزش دروغ و ريا و نيرنگ و ... از خودشون استعداد نشون داده اند. اين مشکلات حتی دامن بچه ها رو هم گرفته . چه انتظاری داريد از بچه ای که می بينه پدر و مادرش به هر بهانه ای دروغ تحويل اش می دهند و تازه براش يک توجيه خوشگل هم پيدا می کنند و لابد اين هم همون صداقتيه که ما از بچه هامون اننظار داريم
ببخشيد مطلب طولانی شدو تلخ ولی بعضی از اين حرف ها رويکسالی بود که تو خودم نگه می داشتم ديگه فوران کرد
0 Comments:
Post a Comment
<< Home