بابا و دخترش

بابا و دختراش

Wednesday, May 21, 2003

از ماجرا های نيلوفر
اونقدر برای خودم اينجا جولان دادم که گاهی شرمنده می شم که اسم اين وبلاگ رو گذاشتم بابا و دخترش ولی از دخترم کم می نويسم . اينها هم برای جبران مافات:
1- فارسی حرف زدن نيلوفر هر روز جالب و جالبتر می شه . بخصوص که گاهی حروف رو جابجا تلفظ می کنه . ديشب داشتم براش قصه می گفتم که بخوابه هر جای قصه رو که اشتباه می گفتم بايد می گفت: "غلطه آی غلطه اينجای حرفت غلطه" ولی وقتی گفتم :" آقا گاوه گفت: هاپ هاپ هاپ حسنک کجايي ؟ "
بلافاصله گفت : "گلطه آی گلطه ... :-) "
2- روزهايي که مامان نيلوفر از دست شيطنت های نيلوفر به تنگ می آد فيلم های کوچيکی های نيلوفر رو می ذاره تا تماشا کنه ديروز که من آمدم خونه نيلوفر هنوز داشت فيلم اش رو تما شا می کرد و مادرش می گفت هرجای فيلم که نيلوفر کوچولو غذا شو نمی خورده يا کار بدی می کرده اين نيلوفر خانم سرش داد می زده که " چرا غذا تو نمی خوری؟ هان؟!"
3-چند روز پيش که مادرش می گفت وقتی براش نهارش رو می کشيده . گفته
نيلوفر: " من اينو نمی خورم "
مادر:" چرا ؟ "
نيلوفر: " من اينو دوست ندارم "
مادر: " ببين من برای پختن اينها زحمت کشيدم . تازه کمرم هم درد می کنه. بايد اينها رو بخوری بعدش هم تشکر کنی"
خلاصه نيلوفر مجبور می شه که اون رو غذايي رو که دوست نداشته بخوره ولی بعد از ظهر همون روز در حالی که با اسباب بازی هاش بازی می کرده می آد سراغ مامانش و می گه:" بيا اين غذا رو بخور ! من براش زحمت کشيدم. کمرم هم درد گرفته بايد تشکر کنی ها "

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin


My blog is worth $11,855.34.
How much is your blog worth?