زندگی توی دنيای پر هياهوی وبلاگستان گاهی ماجرا های جالبی داره که برای متنوع کردن زندگی يکنواخت ماشينی امروز ما بد نيست . امروز يک ايميل جالب از يکی از همسايه های دنيای مجازی داشتم که با جواب اش اينجا می گذارم:
اول اصل نامه "سلام ممنون که به جشن تولد من نیومدید..آره بابايي من فقط از دختر خوشش مياد و دوست داره ومن خيلي خيلي بيشتر از اون بابايي رو .....ولي مامان از پسر بدش هم نمياد همش به
مان ميگم يه داداش مي خوام به باباآقا که نميشه گفت!!!!!!!!!!"
اينها رو دختر خونه مجازی يعنی بابا و مامان و دخترشون نوشته . چه دختر با مزه ايه . حيفم آمد نامه اون و خودم رو اينجا نزارم. اين هم نامه منه
فاطمه خانم يا شايدم بهرخ جان سلام
تولدت مبارک. از ايميل هات هم متشکرم. ايميل اولت خيلی جالب بود گرچه با عنوان <سلام شما به جشن تولد فاطمه دعوت شدید> فرستاده شده بود ولی هيچ نکته ای که در متن نامه نبود که بشه فهميد اين جشن تولد فرخنده که بايستی بسيار هم شيرين و خوشمزه باشه مال کدوم فاطمه توی اين دنيای بزرگه ؟ و آدرس اش کجا است. خلاصه ببخش که به دليل نداشتن آدرست نتونستم در تولدت شرکت کنم ولی از پيدا کردن يک مامان و بابا و دختر ديگه در اين دنيای وبلاگستان خيلی مسرورم. . اميدوارم که برای بقيه جشن تولد ها هم ما رو دعوت بکنی بخصوص که حالا ديگه آدرس رو هم بلديم. ( البته اگه آدرس عوض شد خبر مون کن) راستی اين ماجرای جشن تولد من رو به يآد يکی از دوستان اصفهانيم انداخت که شديدا متهم بود که يا هيچ مهمونی نمی گيره يا اگرم می گيره آدرس اش رو به هيچ کس نمی دهه اگرم آدرس محل اش رو داد که معمولا يک رستوران يا کافه تريا يا جاهايي از اين قبيل بود کيف پول اش رو يادش می ره بياره ! شما که اصفهانی نيستيد ها ؟! !
(اصفهانی ها اين قسمت رو نخونند لطفا")
0 Comments:
Post a Comment
<< Home