اونهایی که برای حل معما آمدند می تونند صورت مسئله و راهمنمایی ها رو یکی دوتا پست پایین تر ببینند
از ماجراهای نیلوفر
الان داشتم وبلاگها رو نگاه می کردم که نیلوفر آمد کنارم و با دلسوزی
گفت: بابا می خوای عینکت رو بزاری؟
گفتم: برای چی؟
گفت: برای اینکه باید یه word هایی رو نگاه کنی.
فکر کردم دلش برام سوخته که اینجوری سرم رو کردم تو کامپیوتر و دارم تند و تند وبلاگ می خونم ( روزهای تعطیل فقط تا ساعت 10:30 صبح اجازه وصل شدن به اینترنت رو دارم)
گفتم: باشه عینکم رو بده.
گفت : خوب عینکت کجا ست ؟ ( منو بگو فکر کرده بودم عینک برام آورده)
گفتم : خوب پس اون چیه پشتت قایم کردی.
گفت: اینه
این هم از محبت های دخترانه
0 Comments:
Post a Comment
<< Home