بابا و دخترش

بابا و دختراش

Thursday, February 05, 2004

نیلوفر از روز دوشنبه این هفته مدرسه رفتن رو شروع کرده البته فعلا در مرحله آمادگیه که اینجا به اش می گن KINDY اما ممکنه که چند ماه دیگه بتونه به Preschool هم بره با معلم اش صحبت کردم و قرار شده کارهایی براش بکنه. من و مادرش خیلی نگران مدرسه رفتن اش بودیم چون احتمال می دادیم که از اینکه برای اولین بار از ما دور می شه یا به خاطر نا آشنایی با محیط یا بچه ها براش کمی سخت باشه . معمولا پدر و مادر ها می تونند روز اول کمی بیشتر بمونند تا بچه عادت کنه. اما نیلوفر بعد از نیم ساعت به راحتی با بچه های دیگه مشغول بازی شد و وقتی به اش گفتم بابایی حالا دیگه من و مامانی بریم به راحتی گفت باشه. هر دو مون رو یک ماچ محکم کرد و به مامانش هم سفارش غذا داد و رفت دنبال بازی.برای من و مادرش تنهایی برگشتن به خونه خیلی سخت بود ولی خوب تجربه جدیدی بود که انتظار مشکلاتی رو داشتیم ولی جالبه که اون مشکلاتی که فکرشون رو می کردیم هیچکدوم اتفاق نیفتاد ولی مشکلی که اصلا فکرش رو نمی کردیم پیش آمد اون هم اینکه نیلوفر خانم حاضر نیست روزها در وقت خواب توی مدرسه بخوابه!

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin


My blog is worth $11,855.34.
How much is your blog worth?