با نيلوفر و مامانش رفته بوديم بازار ميوه که آخر های هفته نزديک خونه ما برپا می شه. طبق معمول من و نيلوفر مشفول سير و سياحت بوديم و مامانش هم مشغول خريد ميوه و سبزی و چيزهای ديگه. ديدم که آخر بازار چند تا اسب مينياتوری هست برای سواری بعضی بچه ها هم با علاقه می رفتند و سوار می شدند . خيلی موجودات جالبيه اند و البته خيلی هم گرون قيمت اند.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home