بابا و دخترش

بابا و دختراش

Saturday, July 26, 2003



بابا: نيلوفر بيا اينجا ببينم . چرا اينجای پات زخمی شده؟
نيلوفر: داشتم jump jump می کردم خوردم زمين ديده(=ديگه)


داشتم براش توضيح می دادم که نبايد بگه ديده بلکه بايد بگه ديگه که مادرش آمد و گفت چه کارش داری؟ چند وقت ديگه که شروع کرد درست و بزرگونه حرف بزنه دلمون برای اينجوری حرف زدن اش تنگ می شه. ديدم که راست می گه. دنيای جالبيه اين زبون بچه ها . يادمه اون اوايل يکبار از کلمات مخصوص نيلوفر نوشته بودم اين هم سری دومش:
چه غار می کنی؟ = چه کار می کنی؟
دخمل = دختر
غاغذ = کاغذ
(بيا غاغذت رو بخونيم = بيا روزنامه ات رو ( دوتايي با هم !!!) بخونيم)
تله غابيز= تله تابيز
کوفــَـک= پوفــــَـک نمکی
(به مادر يکی از مهمونا گفته بود که : بفرماييد کوفک بخوريد)
خداسـِــز = خداحافظ

------------------------------------------

اين هم فقط برای ثبت خاطره اولين مسئله رياضی نيلوفر:
سر ميز صبحانه هميشه نيلوفر بايد برای من قند بريزه. امروز که ازش پرسيدم برای من قند ريختی يا نه ؟ گفت : آره. اول دوتا ريختم (با انگشتاش دو تا رو نشون می داد) بعدش هم يکی ريختم .
گفتم خوب. بلاخره چند تا ريختی؟ يک کمی سخت اش بود ولی با کمی کمک ياد گرفت 2+1 =3

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin


My blog is worth $11,855.34.
How much is your blog worth?