يك زن و شوهر استراليايي(گراهام و باربارا) هستند كه هفتهاي يكبار به ما سر ميزنند و يكي دو ساعتي با هم گفتگو ميكنيم پريروز كه با هم صحبت ميكرديم وقتي فرارسيدن كريسمس را به انها تبريك گفتم يك مطلب خيلي جالب را برايم تعريف كرد: گراهام ميگفت گروه زيادي از مسيحيان به آداب و رسومي عمل ميكنند كه يا در انجيل حرفي از آن نيست و يا برخلاف تعليمات انجيل است. از جمله همين مراسم كريسمس و عيد پاك و ...! مثلا در هيچ جايي از انجيل نيامده كه تولد مسيح (ْع)در 25 ماه دسامبر اتفاق افتاده باشد اتفاقا قرايني در دست است كه ثابت ميكند تاريخ تولد مسيح در اوايل ماه اكتبر بوده يعني موقعي كه چوپانان گلههاي خود را بيرون نگه ميداشتند(لوقا 2:8,12) و اين تاريخ براي اينكه درخت خرما ,خرماي تازه برآورد هم مناسب تر است (قرآن سوره مريم آيه 25) . به قول گراهام آنچه كه امروز مسيحيان به نام كريسمس جشن ميگيرند باقي مانده يك عيدSaturnalia دوران باستان است كه در شبي كه طولاني ترين شب سال است و به مدت يك هفته جشن گرفته ميشد!چقدر تعجب كرد وقتي فهميد ايرانيان هنوز از اين مراسم اطلاعاتي دارند
گراهام و باربارا جزو يك گروهي از مسيحيان هستند كه براي تبليغ مسيحيت واقعي وپاك كردن ان از عقايدي چون تثليث و صليب تلاش ميكنندهرچند هنوزبه كشته شدن مسيح و يا... معتقدند و من از وقتي كه با آنها آشنا شدم به اين حقيقت پي بردم كه اديان توحيدي در فرم اصلي خودشان باهم هيچ تناقضي ندارند بلكه همه اين اختلافات از تفاسيري است كه بعدا به اديان وارد شده. مثلا اين شايد براي شما عجيب باشد كه چرا اسلام و يهوديت حكم به حرام بودن گوشت خوك و خوردن گوشت حيواناتي دادند كه به هنگام ذبح شان اسم خدا را نياورده اند(به عبارتي براي غير خدا قرباني شده اند)اما مسيحيان چنين قانوني ندارند و يا چرا در مسيحيت بر خلاف اسلام و يهوديت از روزه و ذكات و يا ختنه كردن خبري نيست اما اگر سير تحولات را دنبال كنيم ميبينيم كه چگونه در حوالي سالهاي 50 تا 60 ميلادي اين اختلافات كه در ابتدا بين اديان نبود به مسيحيت واردشد:روميان 3:24- روميان12~ 4:9ّّّّّ-اول قرنتيان 8 تا 7:6-اول قرنتيان 30تا 10:25-اول قرنتيان16تا 11:1-...
بنابراين چقدر خوب بود كه ما هم به جاي دنبال كردن و يا رد كردن رسومي كه از ان اطلاعي نداريم و حتي به مسخره گرفتن اعتقادات ديگران سعي كنيم با گفتگو و مباحثه به روشن شدن واقعيت كمك كنيم. همين جا از بقيه دوستان دعوت ميكنم اگر مايلند در اين موضوع با هم بحثي را شروع كنيم .هرچند كه كار اساني نخواهد بود.
كار سختي است كه بخواهي در مورد حقيقت ادعايي داشته باشي و سختتر انكه بخواهي آنرا به ديگري بقبولاني
كار سختي است كه بخواهي در مورد حقيقت ادعايي داشته باشي و سختتر انكه بخواهي آنرا به ديگري بقبولاني
0 Comments:
Post a Comment
<< Home