بابا و دخترش

بابا و دختراش

Friday, May 30, 2003


فردا (شنبه 31 می ) روز وقوع يک کسوف حلقوی است که در قسمت هايي از ايران هم قابل مشاهده است

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Thursday, May 29, 2003



بعد از حمله موفقيت آميزی که احزاب مخالف دولت عليه فرماندار کل استراليا انجام دادند که منجر به اولين استعفای يک فرماندار کل در تاريخ استراليا شد ظاهرا دولت داره دست به يک ضد حمله با همان سلاح می زنه . اتهام آقای هالينگورث (فرماندار کل سابق) تجاوز به يک زن و همينطور داشتن روابط جنسی با اطفال در حدود 40 سال پيش که وی يک روحانی جوان مسيحی بود است. دادگاهی که برای بررسی اتهام اول تشکيل شد رای به برائت وی داد ولی جنجال ها و بی آبروهايي که بوجود آمده بود نهايتا وی را مجبور به استعفا کرد. در طی اين مشاجرات جان هوارد نخست وزير استراليا به دليل حمايت های گسترده ای که از شخص فرماندار می کرد شديدا مورد انتقاد بود و حالا گويا حزب او با ضد حمله های جديد می خواهد سران احزاب مخالف را به دلايل مشابه مورد حمله قرار دهد.

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بعد از چندوقتی که به سايت راديو صدای امريکا سر نزده بودم . اين مطالب رو به عنوان سوغات امروز جمع کردم:
1-هنوز اثری از زرادخانه بيولوژيکی صدام نيست
2-راه های مقابله با سد کردن سايت های اينترنت در ايران

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

ديشب کانال S.B.S بعد از مدتها يک فيلم ايرانی گذاشت به اسم "فصل پنجم" که به غير از اسم دهن پرکن اش هيچ امتياز ديگه ای نداشت. اما مدتها بود که صدا و چهره بازيگرانی مثل گلاب آدينه و مرحوم نعمت الله گرجی رو نديده بوديم ( و نشنيده بوديم)گزارش S.B.S از ماجرای فيلم خيلی خنده داره بخصوص ماجرای رومئو وژوليت ايرانی :
DAVID STRATTON'S MOVIE OF THE WEEK - ROMANTIC COMEDY - THE FIFTH SEASON (FASSLE PANJOM)
An age-old fight between the Jamalvandi and the Kamalvandi families is about to end with the marriage of their children. But the beautiful Mehrbanou (Roya Nonahali) and the handsome Karamat (Ali Sarkhani) decide that this gesture of peacemaking is pointless. An ensuing battle of wills is triggered. Rafi Pitts' debut feature film - Rome and Juliet Iran-style - is characterised by a great deal of charm and wit. (From Iran, in Farsi, English subtitles). (1997)


به غير از اون دو خبر هم در رابطه با ايران بود يکی تهديد های امريکا عليه تسليحات و امکانات اتمی ايران و ديگری يک داستان دلخراش از زندگی يک پسر و دختر 7 و 4 ساله نيمه ايرانی به اسامی صفدر و سارا سماکی حسن کياده که از مادر اندونزيايي و پدر ايرانی بدنيا آمدند. پدر اونها به اسم ( محمد ابراهيم سماکی حسن کياده) چندين ساله که از ايران خارج شده و فعلا در کمپ پناهندگان غيرقانونی در استراليا زندگی می کنه. او قبل از اينکه سوار يک کشتی قاچاقی به استراليا بياد چندين سال در اندونزی زندگی می کرده و همونجا عاشق مادر اين بچه ها به نام اندان می شه وباهاش ازدواج می کنه و 9 سال با هم زندگی می کنند و صاحب اين دو بچه می شند. سال پيش مادر اونها در حاليکه برای ملاقات با يک وکيل برای خلاصی ابراهيم از کمپ پناهندگان در بالی بوده در انفجار بالی به شدت مجروح می شه و نهايتا فوت می کنه بدون اونکه به شوهرش اجازه داده بشه که برای آخرين بار برای ديدن همسرش به اندونزی بره. حالا اين دو بچه بيگناه تنها چيزی رو که می دونند اينه که پدرشون در استراليا است و مادرشون در بهشته.مادر بزرگ پيرشون که اونها رو نگه داری می کنه هيچ درآمدی نداره و در يک محله غيربهداشتی زندگی می کنه .دولت استراليا به پدر و بچه ها اجازه اقامت در استراليا رو نمی ده. دولت اندونزی حتی برای بچه ها شناسنامه صادر نمی کنه چون پدرشون در مدت اقامت در اندونزی ويزای قانونی نداشته و ازدواج اونها به طور قانونی ثبت نشده و دولت ايران هم اينطوری که پدره ادعا می کنه به همين دليل بچه ها رو ايرانی نمی دونه. اينه ماجرای خانواده وامونده در برزخ .
حتی تلاشهای يک پدر استراليايي که پسرش رو در انفجار بالی از دست داده برای آوردن بچه ها به استراليا و ملاقات با پدرشون بی نتيجه مونده و اونها هنوز در خم يک کوچه اند. اين يک نمونه از گرفتاريهای غير قابل تصور پناهندگان غير قانونی در اين سر دنيا است .
برای خوندن مطالب بيشتر در اين زمينه می تونيد به اينجا ها سر بزنيد:
Family still in limbo after Bali bombing
Give me my children, a shattered father pleads
REFUGEE ACTION COMMITTEE
Public Opinion

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Wednesday, May 21, 2003

از ماجرا های نيلوفر
اونقدر برای خودم اينجا جولان دادم که گاهی شرمنده می شم که اسم اين وبلاگ رو گذاشتم بابا و دخترش ولی از دخترم کم می نويسم . اينها هم برای جبران مافات:
1- فارسی حرف زدن نيلوفر هر روز جالب و جالبتر می شه . بخصوص که گاهی حروف رو جابجا تلفظ می کنه . ديشب داشتم براش قصه می گفتم که بخوابه هر جای قصه رو که اشتباه می گفتم بايد می گفت: "غلطه آی غلطه اينجای حرفت غلطه" ولی وقتی گفتم :" آقا گاوه گفت: هاپ هاپ هاپ حسنک کجايي ؟ "
بلافاصله گفت : "گلطه آی گلطه ... :-) "
2- روزهايي که مامان نيلوفر از دست شيطنت های نيلوفر به تنگ می آد فيلم های کوچيکی های نيلوفر رو می ذاره تا تماشا کنه ديروز که من آمدم خونه نيلوفر هنوز داشت فيلم اش رو تما شا می کرد و مادرش می گفت هرجای فيلم که نيلوفر کوچولو غذا شو نمی خورده يا کار بدی می کرده اين نيلوفر خانم سرش داد می زده که " چرا غذا تو نمی خوری؟ هان؟!"
3-چند روز پيش که مادرش می گفت وقتی براش نهارش رو می کشيده . گفته
نيلوفر: " من اينو نمی خورم "
مادر:" چرا ؟ "
نيلوفر: " من اينو دوست ندارم "
مادر: " ببين من برای پختن اينها زحمت کشيدم . تازه کمرم هم درد می کنه. بايد اينها رو بخوری بعدش هم تشکر کنی"
خلاصه نيلوفر مجبور می شه که اون رو غذايي رو که دوست نداشته بخوره ولی بعد از ظهر همون روز در حالی که با اسباب بازی هاش بازی می کرده می آد سراغ مامانش و می گه:" بيا اين غذا رو بخور ! من براش زحمت کشيدم. کمرم هم درد گرفته بايد تشکر کنی ها "

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Friday, May 16, 2003



دولت استراليا از خيلی وقت پيش به دليل سياست های سختگيرانه در اردوگاههای پناهندگان مورد انتقاد جوامع حقوق بشر بود به خصوص جوامع مدافع حقوق کودکان به اين مسئله خيلی توجه می کردند. هفته پيش اين انتقادات به حد
غير منتظره ای افزايش يافت ماجرا از آنجايي آغاز شد که تعدادی از کارکنان کمپ تعطيل شده وومرا Woomera فيلم هايي را از نحوه برخورد با اعتراضات پناهندگان نشان دادند. پناهندگانی که به دليل اعتراض به وضعيت بد خود لب های خود را با نخ و سوزن دوخته بودند يا بدن خود رو با سيم های خاردار مجروح می کردند . نحوه مقابله ماموران با آنها و به کاربردن ماشين های آب پاش و برخورد های خشونت آميز ديگه به همراه اخباری که از سوءمديريت اردوگاه و فجايعی نظير تجاوز جنسی به کودکان در اردوگاه پخش شد باعث شد که رسانه های گروهی استراليا به فعاليت بيفتند. در برنامه ساعت 7:30 شبکه ای بی سی يک مصاحبه ديدنی با وزير مهاجرت استراليا پخش شد که واقعا ديدنی بود در جايي از مصاحبه به يکی از گفته های قبلی اين جناب وزير اشاره می شد که می گفت : اين يک کمپ تفريحی نيست و نبايد هم به چشم يک کمپ تفريحی ديده شود" گرچه در اين مصاحبه جناب وزير با دورانديشی بيشتری حرف می زد . اما خاطره وقايع اردوگاه وومرا از حافظه مردم استراليا پاک نخواهد شد. بخصوص از ذهن کودکان اين ماجرا

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Thursday, May 15, 2003

زندگی توی دنيای پر هياهوی وبلاگستان گاهی ماجرا های جالبی داره که برای متنوع کردن زندگی يکنواخت ماشينی امروز ما بد نيست . امروز يک ايميل جالب از يکی از همسايه های دنيای مجازی داشتم که با جواب اش اينجا می گذارم:
اول اصل نامه "سلام ممنون که به جشن تولد من نیومدید..آره بابايي من فقط از دختر خوشش مياد و دوست داره ومن خيلي خيلي بيشتر از اون بابايي رو .....ولي مامان از پسر بدش هم نمياد همش به
مان ميگم يه داداش مي خوام به باباآقا که نميشه گفت!!!!!!!!!!"

اينها رو دختر خونه مجازی يعنی بابا و مامان و دخترشون نوشته . چه دختر با مزه ايه . حيفم آمد نامه اون و خودم رو اينجا نزارم. اين هم نامه منه

فاطمه خانم يا شايدم بهرخ جان سلام
تولدت مبارک. از ايميل هات هم متشکرم. ايميل اولت خيلی جالب بود گرچه با عنوان <سلام شما به جشن تولد فاطمه دعوت شدید> فرستاده شده بود ولی هيچ نکته ای که در متن نامه نبود که بشه فهميد اين جشن تولد فرخنده که بايستی بسيار هم شيرين و خوشمزه باشه مال کدوم فاطمه توی اين دنيای بزرگه ؟ و آدرس اش کجا است. خلاصه ببخش که به دليل نداشتن آدرست نتونستم در تولدت شرکت کنم ولی از پيدا کردن يک مامان و بابا و دختر ديگه در اين دنيای وبلاگستان خيلی مسرورم. . اميدوارم که برای بقيه جشن تولد ها هم ما رو دعوت بکنی بخصوص که حالا ديگه آدرس رو هم بلديم. ( البته اگه آدرس عوض شد خبر مون کن) راستی اين ماجرای جشن تولد من رو به يآد يکی از دوستان اصفهانيم انداخت که شديدا متهم بود که يا هيچ مهمونی نمی گيره يا اگرم می گيره آدرس اش رو به هيچ کس نمی دهه اگرم آدرس محل اش رو داد که معمولا يک رستوران يا کافه تريا يا جاهايي از اين قبيل بود کيف پول اش رو يادش می ره بياره ! شما که اصفهانی نيستيد ها ؟! !
(اصفهانی ها اين قسمت رو نخونند لطفا")

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Friday, May 09, 2003


امروز من و نيلوفر و مامانش با هم رفته بوديم دکتر . نيلوفر کمی سرماخورده بود اينجور مواقع همينکه از نزديک مطب دکتر رد می شيم شروع می کنه به غرغر کردن و بعضی موقع هم گريه کردن برای همين امروز دلم رو زدم به دريا و همون موقع صبحانه به اش گفنم : " امروز می خواهيم بريم دکتر"
در حاليکه چشماش از تعجب گرد شده بود گفت :" چرا ؟!"
گفتم: من دستم درد می کنه مامانی هم حالش خوب نيست تو هم که سرما خوردی.
خوشحال شد که اين دفعه تنها بيمار خونه نيست . بعدش هم مجبور شدم کليه مراحل معاينه رو براش بطور زنده اجرا کنم تا رضايت بده که بريم ولی خودمونيم ها ايندفعه همکاريش خارج از حد تصور بود.



بعد از دکتر رفتيم برای کلاس يوگای مامان نيلوفر.توی اين کلاس که برای مادرای بچه داره يک خانمی معمولا بچه ها رو جمع می کنه و تا وقتی کلاس مادراشون تموم نشده مراقبت می کنه. امروز به خاطر رفتن به دکتر دير رسيديم و اون خانمه هم مريض بوده و به جاش يکی از مسئولين اونجا که خانمی با دکتری آموزش زبان انگليسی و استاد دانشگاهه آمده بود و با بقيه بچه ها رفته بودند توی پارک نزديک همونجا برای بازی. ناچار نيلوفر و پسر يکی ديگه از خانمها که اون هم دير رسيده بود رو من برداشتم تا ببرم پيش بقيه گروه .اين پسر بچه که تقريبا هم سن نيلوفره يک زلزله واقعي بود. درست عين شاهزاده عبدالله ( پسر اون شيخ عرب توی داستانهای تن تن) . وقتی که بلاخره گروه رو پيدا کرديم و قيافه اون خانمه که مشغول سر گرم کردن ده تابجه بود رو ديدم دلم سوخت و ايستادم کمکش ماجرا های جالبی بود که شايد يک وقت ديگه تعريف کنم اما مطمئنم که ديگه اين خانمه زير بار بچه داری نمی ره.

پی نوشت : الان يک ايميل رسيد که ديگه اونها بچه ها رو نگه داری نمی کنند !

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin


به نظر شما اين طرح منطقه آزاد تجاری آمريکا و خاورميانه در اون حد و اندازه ای هست که پاول نشون می دهه يا اونقدريه که بوش داره می گه؟ از قديم گفتند رئيس جمهور نبايدجلوی همه معاون اش رو کنف کنه ( به قول دوپونت از اونم بالاتر معاون جمهور نبايد رئيس اش رو کنف کنه)



| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Wednesday, May 07, 2003

چندوقت قبل يکی از دوستان درباره قوانين مهاجرت به استراليا پرسيده بود که در اون موقع وقت نشد چيزی در اينباره بنويسم ولی حالا مطالبی رو که در اين باره پيدا کرده اينجا می زارم به اين اميد که بتونه کمکی برای بعضی ها باشه:

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Thursday, May 01, 2003


شرايط و قوانين مهاجرت به استراليا

برای مهاجرت دائم يا مسافرت برای مدت محدود به استراليا قوانين خاصی وجود داره که خيلی زود به زود هم تغيير می کنه . بهترين راه برای بدست آوردن اطلاعات کامل و جديد سرزدن به سايت اداره مهاجرت استراليا ست و يا سوال کردن از سفارت استراليا که از طريق اونها می شه کتابچه های راهنما را به قيمت حدودا 20 دلار خريد ( کپی مجانی اون به همراه ترجمه فارسی بعضی از قوانين در سايت اينترنتی اداره مهاجرت هم هست که لينک ها شو اينجا می گذارم)

Booklet 1: Partner Migrationبرای مهاجرت همسر
Booklet 2: Child Migrationبرای مهاجرت فرزند
Booklet 3: Parent Migrationبرای مهاجرت والدين
Booklet 4: Other Family Migration برای مهاجرت اقوام خاص
Booklet 5: Employer Sponsored Migrationمهاجرت برای پر کردن شغلی که هيچ فردی در استراليا نمی تواند آنرا پرکند و يک صاحبکار استراليايي هم مايل است شما را ضمانت کند
Booklet 6: General Skilled Migrationمهاجرت با مهارت های عمومی
Booklet 7: Business Skills Migrationمهاجرت برای کارهای تجاری
Booklet 8: Special Migrationمهاجرت های خاص

مهاجرت با مهارت های عمومی (کتابچه شش) يکی از متداول ترين روش های مهاجرت به استراليا ست ولی اخيرا خوندم که امکان داره قرارداد Working Holiday Visas بين ايران و استراليا امضاء بشه که می تونه خبر خوبی برای خيلی ها باشه.
برای مهاجرت با مهارت های عمومی ( که از اين به بعد فقط به اش می گم مهاجرت ) لازمه شرايط زير رو داشته باشيد :
1- سن زير 45 سال
2- مهارت در زبان انگليسی
3- داشتن مدرک دانشگاهی
4- شغل و حرفه انتخابی شما برای زندگی در استراليا بايستی توسط يکی از مراکز ارزشيابی معتبر استراليايي ارزشيابی شده باشد
5- داشتن سابقه کار مناسب
6- پرداخت هزينه بررسی
به غير از اين موارد يک سری شرايط خاص هم هست که بسته به مورد فرق می کند و يکی از 3 دسته زير خواهد بود:
1- General skilled : برای داوطلبان خارج از استراليا
2- Overseas student : برای افرادی که در استراليا حداقل به مدت يکسال ( از جولای امسال به دو سال افزايش می يابد) به طور تمام وقت درس خوانده اند و مدرک گرفته اند
3- Onshore New Zealand citizen : برای اتباع نيوزيلند

که مشخصات کامل و توضيحات هر مطلب را می شود در کتابچه شماره 6 بطور کامل ديد.علاوه بر داشتن اين شرايط يک سيستم امتياز بندی هم وجود دارد که تا شخصی حد نصاب امتياز را نياورد درخواستش قبول نمی شود. (برای محاسبه امتيازتون می تونيد از سرويس مجانی آژانس های مهاجرت استفاده کنيد)در بيشتر موارد حد نصاب 115 مورد نيازه که از موارد زير بدست می آد:
1-مهارت شغلی ( 40 يا 50 يا 60 امتياز بسته به ارزشيابی)
2-سن (18-29 سال 30 امتياز
30-34 سال 25 امتياز
35--39 سال 20 امتياز
40-44 سال 15 امتياز)
3-وضعيت زبان انگليسی ( IELTS معادل 6 يا بيشتر 20 امتياز و IELTS معادل 5 تا 6 فقط 15 امتياز)
4- سوابق کاری (5 يا 10 امتياز)
5- داشتن مدرک تحصيلی از استراليا که 6 ماه از صدور آن نگذشته باشد ( دکتری 10 امتياز و مدارک غير آن 5 امتياز)
6- اگر همسر شما هم همه امتيازات بالا را دارد 5 امتياز اضافی می گيريد
7- 5 امتياز جايزه برای کسانی که يکی از شرايط زير را داشته باشند :
الف ) مبلغ صد هزار دلار استراليا را به مدت حداقل يکسال در حساب دولت استراليا بگذارند
ب) کسانی که حداقل 6 ماه در4 سال گذشته در استراليا بطور مجاز کار کرده اند
ج) کسانی که به يکی از زبانهای خارجی از جمله فارسی بطور کامل مسلط باشند
8- 15 امتياز برای کسانی که يکی از خويشاوندان شان استراليايي هستند
اگر جمع امتيازات شما به 115 می رسد می توانيد برای مهاجرت به استراليا اقدام کنيد
موفق باشيد

لينک های مفيد:

http://www.immi.gov.au/settle/booklets/select/per.htm
http://www.dima.gov.au/allforms/skill_basic.htm
http://www.dima.gov.au/allforms/skill_graduate.htm
http://www.dima.gov.au/allforms/books6.htm
http://www.dima.gov.au/allforms/990i.htm
http://www.dima.gov.au/allforms/skill_students.htm
http://www.dima.gov.au/allforms/skill_update0303_q&a.htm
http://www.dima.gov.au/allforms/skill_update0303.htm
http://www.dima.gov.au/e_visa/migrate.htm
http://www.dima.gov.au/faq/index.htm
http://www.dima.gov.au/allforms/skill.htm
http://www.immi.gov.au/search_for/multilingual/persian.htmhttp://www.dima.gov.au/level2/01_migrate.htm
http://www.iran.embassy.gov.au/dima/v-migrant.htm
اين دوتا رو هم همينجوری ببينيد
؟مهاجرت به استراليا يا نيوزلند
يادداشت هاي سفر به استراليا

| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Influencing the White House




| مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin


My blog is worth $11,855.34.
How much is your blog worth?